به گزارش سایت حزب اعتماد ملی که آقای کروبی دبیرکل این حزب است، در جمع گروهی از اعضای شورای مرکزی آن از این که مسوولان در پی خاموش کردن اعتراض های مردمی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری با اعمال شیوه های رعب و وحشت هستند، به شدت انتقاد کرد.
آقای کروبی گفت: "كسانی كه می گویند از پشتیابانی مردم برخوردارند چرا این قدر نیرو به خیابان می آورند كه وقتی حتی كسی قصد آن دارد كه به مراسم فاتحه ای برود با چنین صحنه هایی رو به رو شود."
آقای كروبی با انتقاد از شكل گیری فضای پلیسی در كشور گفت : "به اعتقاد من پلیسی كردن فضای كشور به نفع مصحلت ملی نیست و حتی برگزاری چنین دادگاههایی و یا دستگیری های گسترده منافع ملی را در خطر قرار می دهد و حتی نتیجه عكس دارد چرا كه این اخبار در تمام دنیا منعكس می شود."
آقای کروبی استفاده از نظرات "عقلا و نخبگان" را برای خروج از بحران کنونی مهم دانست.
او گفت: "با این دستگیری ها و برنامه های تلویزیونی مشكلی حل نمی شود بلكه باید با بزرگان گفت و گو و مشورت كرد و به مساله خاتمه داد."
آقای کروبی همچنین بعضی اخبار منتشر شده در رسانه ها درباره حضور او در تجمع های روز دوشنبه که در اعتراض به تنفیذ حکم ریاست جمهوری برگزار شده بود، گفت راهی یک مراسم ختم بوده ولی به خاطر نگرانی از جان مردم از خودرو پیاده نشده است.
او گفت: "احساس كردم اگر از ماشین پیاده شوم برای مردم حادثه تلخی روی می دهد چرا كه اگر من پیاده می شدم مردم دور من جمع می شدند و با آنها برخورد می شد و حادثه ای روی می داد و بنابر این دلیل بود كه من از ماشین پیاده نشدم."
آقای کروبی همچنین با اشاره به برنامه پیش روی حزب اعتماد ملی گفت این حزب به عنوان منتقد و رقیب دولت دهم به فعالیت خود ادامه خواهد داد.
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.
پاسخحذفلباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،
خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و
در همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش
را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.
مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))،
از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد
ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست
در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.
شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))
وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید،
خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.
به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر
باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.
بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
نتیجه داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید
چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر
دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.