جبران خليل جبران، انديشمند و نويسنده برجسته لبنانى در يکى از آثار خود داستانى را به اين شرح نقل مىکند: «شبانگاهان مردى که به سوى دريا مىتاخت به مسافرخانهاى رسيد. از اسب به زير آمد و اسب خويش به درختى بست و وارد مسافرخانه شد.
نيمهشب، چون همه در خواب بودند دزدى از راه رسيد و اسب وى را بربود. سپيدهدم که مرد برخاست داستان اسب دريافت و بر اسب خويش سوگوار شد و بر اين که چگونه انسانى بر آن شود مال انسانى ديگر بربايد.
همان دم همخانههايش فرا رسيدند و گردش حلقه زدند و سخن آغازيدند اولى گفت: «شگفت حماقتى کردى که اسب خود بيرون بستي» و دومى افزود: «ابلحانهتر اينکه اسب را کلاف نکردى و سومى گفت: «بسا احمقانهترين کار آنکه با اسب به سو ى دريا سفر کني.» و چهارمى گفت: «تنها مستان و کندپايان اسب مىخرند.»
پس مسافر بسيار در شگفت درماند و سرانجام فرياد برآورد: «ياران! اسب من ربوده شده و شما در برشمردن تقصيرات من و کوتاهىهايم هر يک بر ديگرى پيشى مىجوييد. اما بس شگفت که کلامى در سرزنش آن که اسب را ربوده نمىگوييد.»
گويا حکايت اين روزها نيز حکايت همين داستان است. انتخاباتى برگزار شده که عملکرد دستگاههاى اجرايى و نظارتى پيرامون آن مورد خدشه و اعتراض بخش وسيعى از جامعه و بويژه نخبگان ديني، علمى و سياسى واقع شده است. در ادامه اين روند حوادث ناگوارى در سطح شهرهاى مختلف کشور به وقوع پيوست که در مواردى منجر به جان باختن تعدادى از هموطنان، تخريب اموال عمومي، آسيب وارد آمدن به اعتماد عمومى و تبليغات سوء رسانههاى خارجى عليه نظام شد.
در چنين شرايطى هر کس به زبانى و شيوهاى به نقد علل بروز اين حوادث پرداخته و راههاى حل مشکل را يادآور شده است.
اما جالبتر نوع نقد متعلق به کسانى است که نامزدهاى معترض را مسئول بروز اين حوادث مىدانند. از نظر اين عده اگر آقايان موسوى و کروبى موضوع تقلب و تخلف انتخاباتى را مطرح نمىکردند و مراتب اعتراض خود را بيان نمىداشتند اين حوادث رخ نمىداد.
از نظر اين عده هيچ انتقاد و اشکالى به عملکرد وزارت کشور و شوراى نگهبان وارد نيست و آنچه که توسط دستگاههاى انتظامى به وقوع پيوسته، قابل توجيه است.
يعنى اگر محسن روحالامينىدر دوران بازداشت جان شيرينش را از دست داده باز هم موسوى بايد پاسخگو باشد يا اگر عدهاى با لباس فرم و يا لباس شخصى به خودروهاى مردم آسيب وارد آوردند باز هم بايد موسوى و کروبى پاسخگوى آن باشند.
اگر جوانى به نام غنيان در پشتبام منزلش هدف گلوله قرار مىگيرد و ندا آقا سلطان در نزديکى خانهاش کشته مىشود باز هم مسئوليتى متوجه دستگاههاى انتظامى و امنيتى نيست.
به نظر مىرسد با نشانى غلط دادن و از کنار مسائل به سادگى گذشتن و اتهامات ريز و درشت مختلف را متوجه معترضين دانستن و حتى از تريبونهاى رسمى و بويژه نماز جمعه چنين مطالبى را مطرح کردن نهتنها به حل مشکلات کمکى نمىشود که به اعتماد عمومى بيش از پيش آسيب وارد مىآيد به هر حال چه بخواهيم و چه نخواهيم حداقل 13 ميليون نفر از رأىدهندگان نسبت به نحوه برگزارى انتخابات و حوادث پس از آن قضاوتى متفاوت با آنچه که از تريبونهاى رسمى بيان مىشود، دارند و اين قضاوت را براساس علمى که خود به طرق مختلف کسب کردهاند، دارند و اين علم را حداقل براى خود حجت مىدانند.
نيمهشب، چون همه در خواب بودند دزدى از راه رسيد و اسب وى را بربود. سپيدهدم که مرد برخاست داستان اسب دريافت و بر اسب خويش سوگوار شد و بر اين که چگونه انسانى بر آن شود مال انسانى ديگر بربايد.
همان دم همخانههايش فرا رسيدند و گردش حلقه زدند و سخن آغازيدند اولى گفت: «شگفت حماقتى کردى که اسب خود بيرون بستي» و دومى افزود: «ابلحانهتر اينکه اسب را کلاف نکردى و سومى گفت: «بسا احمقانهترين کار آنکه با اسب به سو ى دريا سفر کني.» و چهارمى گفت: «تنها مستان و کندپايان اسب مىخرند.»
پس مسافر بسيار در شگفت درماند و سرانجام فرياد برآورد: «ياران! اسب من ربوده شده و شما در برشمردن تقصيرات من و کوتاهىهايم هر يک بر ديگرى پيشى مىجوييد. اما بس شگفت که کلامى در سرزنش آن که اسب را ربوده نمىگوييد.»
گويا حکايت اين روزها نيز حکايت همين داستان است. انتخاباتى برگزار شده که عملکرد دستگاههاى اجرايى و نظارتى پيرامون آن مورد خدشه و اعتراض بخش وسيعى از جامعه و بويژه نخبگان ديني، علمى و سياسى واقع شده است. در ادامه اين روند حوادث ناگوارى در سطح شهرهاى مختلف کشور به وقوع پيوست که در مواردى منجر به جان باختن تعدادى از هموطنان، تخريب اموال عمومي، آسيب وارد آمدن به اعتماد عمومى و تبليغات سوء رسانههاى خارجى عليه نظام شد.
در چنين شرايطى هر کس به زبانى و شيوهاى به نقد علل بروز اين حوادث پرداخته و راههاى حل مشکل را يادآور شده است.
اما جالبتر نوع نقد متعلق به کسانى است که نامزدهاى معترض را مسئول بروز اين حوادث مىدانند. از نظر اين عده اگر آقايان موسوى و کروبى موضوع تقلب و تخلف انتخاباتى را مطرح نمىکردند و مراتب اعتراض خود را بيان نمىداشتند اين حوادث رخ نمىداد.
از نظر اين عده هيچ انتقاد و اشکالى به عملکرد وزارت کشور و شوراى نگهبان وارد نيست و آنچه که توسط دستگاههاى انتظامى به وقوع پيوسته، قابل توجيه است.
يعنى اگر محسن روحالامينىدر دوران بازداشت جان شيرينش را از دست داده باز هم موسوى بايد پاسخگو باشد يا اگر عدهاى با لباس فرم و يا لباس شخصى به خودروهاى مردم آسيب وارد آوردند باز هم بايد موسوى و کروبى پاسخگوى آن باشند.
اگر جوانى به نام غنيان در پشتبام منزلش هدف گلوله قرار مىگيرد و ندا آقا سلطان در نزديکى خانهاش کشته مىشود باز هم مسئوليتى متوجه دستگاههاى انتظامى و امنيتى نيست.
به نظر مىرسد با نشانى غلط دادن و از کنار مسائل به سادگى گذشتن و اتهامات ريز و درشت مختلف را متوجه معترضين دانستن و حتى از تريبونهاى رسمى و بويژه نماز جمعه چنين مطالبى را مطرح کردن نهتنها به حل مشکلات کمکى نمىشود که به اعتماد عمومى بيش از پيش آسيب وارد مىآيد به هر حال چه بخواهيم و چه نخواهيم حداقل 13 ميليون نفر از رأىدهندگان نسبت به نحوه برگزارى انتخابات و حوادث پس از آن قضاوتى متفاوت با آنچه که از تريبونهاى رسمى بيان مىشود، دارند و اين قضاوت را براساس علمى که خود به طرق مختلف کسب کردهاند، دارند و اين علم را حداقل براى خود حجت مىدانند.
رضا سماواتي
موسوي مقصره چون با دروووووغ ملتم به خيابون كشوند من هر روز به وبلاگت سر ميزنم اونايي كه حرفاي به ظاهر خردمندانتو باور كنن واقعاخرن ميدوني چرا؟ من حقوق ميخونم براي كوچكترين اتهامي اگه توي دادگاه ادله ارايه ندي دادگاه از اصل برائت استفاده ميكنه تو چندين ماهه اتهام ميزني بدون اينكه حتي يكيشو اثبات كني با دلايل منطقي و قابل قبول مثلا اين كه احمدي مقدم با زن يكي رابطه ي نامشروع داشته اتهام قابل توجهيه ولي هيچ مدركي دال بر اثباتش نيست
پاسخحذف